Wednesday, September 05, 2007

جهنم سرد

صبح زود آن کوچه ی خلوت
همان جهنم سرد
انگشت های بیمار من و چشمان مشتاق تو برای خرید سنگک
!...چه زود بزرگ شدیم
...به یاد آن سرمای کبود که تا استخوان هایم غربت را دواند

6 Comments:

Anonymous Anonymous said...

va bazgashti ba andaki vahme sadeghane


... che zood gozasht


davood

11:01 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام
بالاخره آمدم
.......با خبر چاپ نشريه تخصصي غزل پست مدرن
.......با مقاله ترفندهاي زباني در غزل پست مدرن (بخش سوم)
.......و مهم تر از همه:
.......يک شعر:
.......«زير درخت گلابي!!»
در 7 اپيزود
در 7 روز
به اندازه آفرينش دلگير انسان
که به قول «رزا جمالي»:
اين مرده سيب نيست يا خيار است يا گلابي!!
من آمده ام
منتظر آمدن توام تنها
بعد روزها چله نشيني...
www.havakesh3.persianblog.ir

8:03 AM  
Anonymous Anonymous said...

pas to ham dard gorbato mikeshi?

9:09 PM  
Anonymous Anonymous said...

در يادم خوب هست/روزي كز كوچه ها /در باران رد شدي/...وقتي باران نشست/ بي صدا/در پشت پنجره قلبي شكست...

4:52 PM  
Anonymous Anonymous said...

مهسا اين قطعه ي جهنم سرد منو يه جوري كرد...منم اون سرماي كبودو تجربه كردم....خيلي غمگين بود...اون غربت آشنا...هزارويك خاطره ي منو شكل داد... با اين همه نميدونم چرا ازش متنفر نيستم...اصلا شايدم.......

5:04 PM  
Anonymous Anonymous said...

salam man matin far hastam weblageton ghashange mane ravan shenas hastam tahte tasir gharar gereftam. khosh hal misham ke ye negahi be weblage man ham bendazin .movafagh bashin.
ghasedak-sange-sabor.blogfa.com
my ID:ghasedak_emperator01@yahoo.com

2:19 PM  

Post a Comment

<< Home