Saturday, March 25, 2006

غول مهربون

اون غول کوچولو که اونجا اون دوردورا ایستاده و برام دست تکون می ده کیه؟
مگه نمیبینه دارم به گلدونم آب می دم؟
مگه نمی دونه من با غریبه ها حرف نمی زنم؟
مگه نمی دونه من خیلی وقته افسانه نمی خونم؟
از من چی می خواد؟
به نظر مهربون میرسه
یه قدم میرم جلو
اون هم داره میاد جلو
اون منو میشناسه خیلی عجیبه
داره نزدیک میشه
آخ
شناختمش
اون همزاد منه
غول مهربون کوچولو تا حالا کجا بودی؟

5 Comments:

Blogger :-) said...

che ghoole mehrabooni :-P

3:35 PM  
Anonymous Anonymous said...

از محبت خارها گل ميشود
وبلاگت مثل هميشه عاليه
احساس شاعرانه اي داري.خدانگهدار

10:58 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام مهسا خانووم...

متنتون ميتونه خيلي جالب باشه ...

البته اگه به قلم خودتون باشه....!!

ارتباط بين اين كلمات ميتونه جالب باشه ...

يه غول كه همه ازش فراري باشن و آدما ازش بترسن و بعدش بفهمي كه همزادته و از ديدنش خوشحال بشي ....

ميتونه منظورهاي مختلفي از نويسنده رو بيان كنه ....

اميدوارم پاينده باشي جوون...
Mr.Lover

1:12 PM  
Blogger عبدالرضا فارسی said...

salam


bazam gol kashti.ham inja ham oromiea.akhe ham shaeri ham baghbon.

8:23 AM  
Anonymous Anonymous said...

Great site loved it alot, will come back and visit again.
»

4:47 PM  

Post a Comment

<< Home