Thursday, February 09, 2006

...تا ابد

...آفتاب مرده
من به هوا امید وارم
به گردش زمین
و به کتاب شعرم
از تاریکی نمیترسم
از تنفس بیزارم
من در خیال خویشتن گویی به دنیا آمدم
من به استوانه ی نازکی که روحت را با آن مدرج کرده اند عاشقم
...من به طلوع یک سنگ در چشمانت ایمان دارم من تا کمی از ایمان رفته ام
من تولد مرگ را میبینم
من به رسوایی یک ابرباران گشته ام
...
من برای مرداب قفسی ساخته ام
برای کودکی از بخار قصه گفته ام
... وقت تنگ است باید تا ابد دوید

15 Comments:

Anonymous Anonymous said...

............عشق، نغمه‌ي برتر............

....Highermelody.Parsiblog.com...

..............منم اينجا بودم..............

.......Highermelody@yahoo.com.......

عزيز زيبا بود. به ما هم يه سر بزن.

وقت تنگ است تا ابد بايد دويد
جويبار لحظه‌ها را بايد چيد

*******هدا رستمي********
من باور دارم که روزی
ماه از شهر من کوچ خواهد کرد ....
و آسمان گرسنه ديارم را
با گونه های مهتابی پر اشکش
وداع می گويد

-- تو باور نکن!--
(من کی گفتم مهم است !!)
اما...
او هر شب می امد و آسمان پنجره ام را پولکدوزی می کرد
و به شب نشينی پشت بام های تاريک می امد...

این روزها انگار خون در رگ هایش آواره شده...
یعنی ماه هم راکد شده؟!!

شنیده ام این روزها شبگرد شده...
روز میلادش ؟ ... می خواهم هدیه ای ببرم شاید:

ف
ا
ن
و
س
ی
!!
**********
باباي

2:15 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام مهسا خانم من اين دهه محرم رفتم خودمو سبك كردم شعر خيلي خوبي بود اما يك نكته=اين زمانه زمانه ايست كه يادآور تفكرات قرون وسطاييست
و نه خورشيد نفسي دارد نه مرداب پس نه از دست خورشيد و ماه كاري ساخته است نه از دست نفس
تنها راه< تلاش براي به دست آوردن پول چاپي است چه حلال و چه حرام.......... به وبلاگم سر بزن

12:19 PM  
Anonymous Anonymous said...

آفتاب رفته است و تو هنوز دلخوشی به هوا و زمین و کتاب های شعر....و تو شعرهایت را برای که مینویسی؟ و تو در خیالت به چه فکر می کنی؟آره وقت تنگه رفیق...اما چطور میشه تا ابد دوید؟

11:31 AM  
Anonymous Anonymous said...

دست بده! خوشحالم از آشنایی ت.

11:33 AM  
Anonymous Anonymous said...

va man az ta abad davidan motenafferam

12:51 PM  
Anonymous Anonymous said...

کودکی از بخار ...
چه دوست داشتنی

6:11 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام!
آره تو راست میگی.
باید تا ابد دوید!!!

11:45 AM  
Anonymous Anonymous said...

حتا به مرده ها امیدوارم .. می سازم بگذار امیدواری کنم .. بگذار ..

2:00 AM  
Anonymous Anonymous said...

دنيا را دوست دارم به خاطر خوبيهايش

پائيز را دوست دارم به خاطر برگ ريزهايش

دريا را دوست دارم به خاطر پهناوريش

كوه را دوست دارم به خاطر عظمتش

but I dont Like run beacause I'll tired............. to khabi boody pas tra hamishe roya bemaan (mahsa)

1:03 PM  
Anonymous Anonymous said...

Momkene Koja bashi ke neminevisi ?

11:51 PM  
Anonymous Anonymous said...

Hoda: Daneshgaah!

10:41 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام!
می بینم که آپ نکردی!
نکنه هنوز در حال دویدن هستی!؟

3:47 AM  
Anonymous Anonymous said...

نه عزیز دلم تخریب افکار یعنی خراب کردن و دوباره ساختن....اما اینبار شاید نه تنهایی...

1:42 PM  
Anonymous Anonymous said...

وقتی تولد یک مرگ رو میشه دید حتما مرگ مردن رو هم میشه دید، آره رفیق!

1:43 PM  
Anonymous Anonymous said...

وقت تنگ است....برای تو چند تا اسکناس برای ادامه زندگی ات باقیست.

1:44 PM  

Post a Comment

<< Home