Tuesday, August 09, 2005

بستنی

. پسر بچه اي وارد يك بستني فروشي شد و پشت ميزي نشست
. پيشخدمت يك ليوان آب برايش آورد
پسربچه پرسيد: يك بستني ميوه اي چند است؟
. پيشخدمت پاسخ داد: 50 سنت
.پسربچه دستش را در جيبش برد و شروع به شمردن كرد
بعد پرسيد: يك بستني ساده چند است؟
. در همين حال، تعدادي از مشتريان در انتظار ميز خالي بودند.
. پيشخدمت با عصبانيت پاسخ داد: 35 سنت
. پسر دوباره سكه هايش را شمرد و گفت: لطفا يك بستني ساده
. پيشخدمت بستني را آورد و به دنبال كار خود رفت
. پسرك نيز پس از خوردن بستني، پول را به صندوق پرداخت و رفت
. وقتي پيشخدمت بازگشت، از آنچه ديد، شوكه شد
. آنجا در كنار ظرف خالي بستني، دو سكه 5 سنتي و 5 سكه 1 سنتي گذاشته شده بود- براي انعام پيشخدمت
<< برگرفته از کتاب << 17داستان کوتاه کوتاه از نويسندگان ناشناس
ترجمه سارا طهرانيان

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

ببخشید ولی این جا چرا این قدر سوت و کور است
یو هم بیا به بلاگفا
حتما موفق میشی
)بوس(
دوستم دارم با هم همکاری کنیم

5:16 PM  

Post a Comment

<< Home