Friday, January 27, 2006

chant...

هوا ابریه
باز دوباره دل من گرفته
آسمون یه چیزی بین قهوه ای و خاکستریه
اثری از رنگ آبی نیست
صدای کلاغ میاد
هیچی معلوم نیست
نه از خورشید خبر دارم نه از ماه
یعنی امشب آسمونش ستاره داره؟
ماه بش لبخند می زنه؟
حالش خوبه؟
به یاد من هست؟
اگه امشب بباره چی؟
طاقت گریه ی هیچ کدو مشون ندارم

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

نه از خورشید خبر دارم نه از ماه... انتظار و دوریش هم قشنگه...ملوسکم نبینم دلت بگیره...

5:32 PM  
Anonymous Anonymous said...

یه تنها . یه عاشق
یه فانوس شکسته
یه مرداب تو پاییز
یه صحرا خاک خسته
نمیخوام بمونم
برام دنیا سیاهه
حضورم غریبه
غرورم بی پناهه
شب عشق . شب درد
شب تنهایی مرد
گریه قشنگه خیلی شعر قشنگی بود

5:50 PM  

Post a Comment

<< Home