Saturday, April 05, 2008

لولیای وحشی

!به من گفت خوابش را دیده
...چون لولیای وحشی جنگل برهنه
و ناگهان حرکت زنده ی جنین پنج ماهه اش شکافی شده در جانش
تا او را از دنیای جوانی های پر از سحر و آتش گذشته برهاند
باید بر می خاست
! تا بر موج تعهد ش استوار شود
...اما لمید بر نرمی پیکرش
...چونان که گویی دوباره در خیال قدیمی اش فرو رفت

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

Hello. This post is likeable, and your blog is very interesting, congratulations :-). I will add in my blogroll =). If possible gives a last there on my blog, it is about the MP3 e MP4, I hope you enjoy. The address is http://mp3-mp4-brasil.blogspot.com. A hug.

1:17 AM  
Blogger Nazanin said...

neveshte haat jadidanaa bishtar divunam mikone,..naajooooor mahsa..shayad az vaghti ke didamet.love u

12:19 PM  
Anonymous Anonymous said...

و مثل خيلي وقت ها
در فرازها
خاطره اي همه پايه ها را مي لرزاند
تا تنها لبخندي شيرين و يا حتي تلخ گذشته اي را بهار آيد

4:49 PM  

Post a Comment

<< Home