Sunday, April 13, 2008

درد بودن

روحی که در درد پخته شود آرام می گیرد
احساسی که در هیچ گوشه ای از هستن آرام نمی تواند یافت آرام می گیرد
کسی که می دا ند هیچ کس از راه نخواهد رسید به یقین میرسد
غم هنگامی بی آرامت می کند که دلواپس شادی هم باشی
! آرامش غمگین
.سکوت بر سر فریاد
!سکونت گرفتن در طوفان
...همام آن را با همه ی سنگینیش یافت
صیحه ای زد و مرد
conscience par soi,en soi
آشنا یعنی همخانه ی "من" در دیار "تنهایی" - هم میهن من در سرزمین غربت
هبوط-معلم شهید دکتر علی شریعتی

3 Comments:

Blogger Nazanin said...

اول که شروع کردم خوندن، فکر کردم قلم خود نازته، گفتم باز اين داره حرفای منو ميزنه، اومدم پايين ديدم که ...بعله..آخه من
خوشم نمياد از کليت طرز فکر اين آدم، اما خوب اينجاش خوب بود. حالا من خيال کنم قلم تو باشه ديگه؟ قربونت رفتم!

5:22 PM  
Anonymous Anonymous said...

دوست عزيز مهسا خانوم سلام..

نكنه باز كامنت مارو ببيني بگي اين پرحرفه باز اومدي..

نه؟!!‌:D

اين چند نوشته اخرت رو نخونده بودم..

بازم مثل هميشه..

فقط يه كلمه.. آفرين..
عالي بود..

رو 2تاي قبلي يكم فكر دارم..

بازم ميام پيشت..

موفق باشي.

2:10 PM  
Anonymous Anonymous said...

هم خانه ...

4:43 PM  

Post a Comment

<< Home