Sunday, May 17, 2009

فصل جدیدی آغاز شده
بهار پر گل اما بی عطر یار
در پی موفقیتی تازه و تلاشی جدید و پر ثمر
در پی آسمانی پر ستاره تر و شبی مهتابی تر
نگاهی بر فراز اقیانوس های بلند
...
که از این پس هر تیک تیک ساعتی برایم قلمی است از انتظار
و هر بعدازظهر چهارشنبه ای اشتیاق است و شور
و هر جمعه شبی سخت است از فراق
...زین پس باید دفتری از نوشته هایم را
عاشقانه هایم و دلتنگی هایم را برایت کنار بگذارم
تا در تنهایی هایت دست خطم را بخوانی
و من در نبودن هایت بدانم
که چشمان روانت بر من جاری ست
و چقدر این بعد از ظهرهای دلتنگی خواب می شود بی تو

...

6 Comments:

Anonymous Anonymous said...

گرمي عشقتان را برايمان دعا كن....

1:18 AM  
Anonymous نغمه said...

چقدر این دوری سخت است!

10:49 PM  
Anonymous هلیا said...

!ببین
گستره ی عـ شـ ق ما به این بهانه ها هم پایان ندارد

!من و تو جاودانه ایم

!ببین

8:53 AM  
Blogger Unknown said...

سلام، مطالب قشنگی توی وبلاگتون هست که آدم هارو واسه مدتی از مشکلات کاری دور میکنه و البته یه مشغولی دیگه واسه آدم ها درست میکنه ولی کلاٌ وبلاگ خوبی بود
رمضانی

9:23 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام، مطالب قشنگی توی وبلاگتون هست که آدم هارو واسه مدتی از مشکلات کاری دور میکنه و البته یه مشغولی دیگه واسه آدم ها درست میکنه ولی کلاٌ وبلاگ خوبی بود
رمضانی

9:24 PM  
Anonymous tanhaiiorian said...

salam

rafte sarbazi? natars tamoom mishe.

2:08 PM  

Post a Comment

<< Home