اولین باران که بارید اخم کرده بودم
موزاییک های حیاط را متر می کردم
چقدر سرد شده بود
خودم را بغل کردم و نشستم
لباس آستین کوتاه مردانه ات تمام بدنم را پوشانده بود
حالا می فهمیدم چقدر بلندی
...
قطره های باران که روی صورتم می ریخت خواستم گریه کنم
..که ناگهان از پله ها پریدی پایین
!با یک لبخند و یک شاخه گل صورتی
...خواستم بخندم اما سرم را پایین انداختم
آمدی جلو و آرام گل صورتی را توی جیب گشادم انداختی
سرم را که بالا گرفتم
آرزو کردم کاش اندازه ی تو بخشنده بودم
...
رفیق ناز تازه عروسم در آن سرزمین برفی تنها چه می کند؟
!چقدر دلتنگش هستم
6 Comments:
fekr konam 2sali mishe ke neveshtehato mikhunam.
2sali mishe ke sedaye sokout ro az hefzam.
2sali mishe ke cheshm baste mitunam byam tu webloget...
cheqadr neveshtehato dus daram! cheqadr tahte taasir qarar migiram! mamnunam ke minvisi...
age dust dashti ,ye qalebe tak vase weloget dashte bashi, faqat kafye lab tar koni.
harchand hamin sade budanesham, qashange.
electro.puya@yahoo.com
ممنون به خاطر لطفت
چشم
اگر مایل به تغییر بودم حتما
بازم ممنون
باران
مرا
عـ اشـ ق تر می کند
دوسـ ـت می دارم ترا و واژه های ت را
barab..
deltangim ra ziad mikonad..
ashegh taram mikonad..
kojast abr?!
salam
engar kheyli shakhsiye
ziad nemishe fahmidesh
shakhe gole surati :-s
mano be yade ashk o mehrabuni mindaze
Post a Comment
<< Home