Sunday, August 17, 2008

برگشتی با یک بغل زیتون و کلوچه
و لواشک هایی که از برق شیطنت می درخشیدند
و من به تو می گویم مهربان ترینم
ترش ترین و خوشمزه ترین لواشک دنیا را خوردم


تعارف و رودرواسی تا جایی جایز است که در بدر شهر غریب نشوی!باور کنید منزل ما مکان خوبی برای استراحت است
ولادت منجی عالم..عشق همیشه و همیشه تابناک..
.کاش بداند که انتظارش را ضمیمه ی راهمان کرده ایم
!دل تنگ برای مادر -

12 Comments:

Anonymous Anonymous said...

در پی منجی باید دوید نه به انتظارش نشست
یا علی مدد
شاد باشید و عاشق

10:47 PM  
Anonymous Anonymous said...

دلتنگيت براي مادرت رنجم ميدهد..

گاهي به هواي گريه هاي خودم اندكي هم اشك دلتنگي هاي تورا ميرزم..

چرا هميشه آني را از دست ميدهيم كه دلمان بيشتر هوايش را دارد؟!!!

برايت خوشبختي و سعادت را آرزو مندم از ته قلب.

10:52 PM  
Anonymous Anonymous said...

چه دیوونه خونه ای وا کردی تبریک می گم ...

11:08 PM  
Anonymous Anonymous said...

شعر قشنگي بود
لواشك هايي كه از برق شيطنت مي درخشيدند: يه حس خيلي زيبا رو منتقل مي كنه

11:31 PM  
Blogger علی فتح‌اللهی said...

دلم لک زده واسه جاده چالوس

12:51 AM  
Anonymous Anonymous said...

خانه شما جای آرامی است !!! این چه جور تبلیغی است دیگر دختر جان!!!

9:31 AM  
Anonymous Anonymous said...

ما را که پاک حـ سـ و د مان کردید رفت...

چشمان مادر همیشه تنگ می کند دل را!


بانوی ستاره!
صبور باش و برای صبر ما هم دعا کن

10:23 AM  
Anonymous Anonymous said...

چرا دير به دير؟ new up

8:51 PM  
Anonymous Anonymous said...

از قدرت دعا و التماس دعا خبر دارم دعات مي کنم
دعام کن

7:11 PM  
Anonymous Anonymous said...

با فلانی موافقم.
باید تلاش کرد
:)

3:11 PM  
Anonymous Anonymous said...

اینجا که میام قفل می کنم

5:00 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام دوست من
من دوباره به بلاگفا برگشتم
ببخشيد!

9:32 PM  

Post a Comment

<< Home