دیروز که تنها بر پهنه ی زنده رود نشسته بودی
من میان باران های نارنجی آسمان روبروی پنجره ی خانگی اتاق نشسته بودم
بغض سر رسیده بود و می خندید
این نوروز که بیاید دیگر قصه ی تلخی نخواهیم داشت
...
شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت
لیک شعری نسرود
نه که معشوقه نداشت
نه که سرگشته نبود
سالها بود دگر کوچه ی مهتاب خیابان شده بود
...
پ.ن: با هیچ بارانی رد پایت از کوچه های قلبم پاک نخواهد شد
11 Comments:
چه بهار زیبایی خواهی داشت!!!
چه بهار زیبایی خواهی داشت!!!
باران
تو را زیباتر میکند
برای من
خوب باشی مهسای من +
مثل عـ اشـ قان ا ه ره
باران
تو را زیباتر میکند
برای من
خوب باشی مهسای من +
مثل عـ اشـ قانه هایت به راه
چه پارادوکس قشنگی: خندیدن بغض
زیبا بود
مهسا جان شما رو لینک کردم
زیبا بود خیلی
tikeye dovom naghle ghol bud ke bold kardi mahsa ya na?
salam az rooye bikari va bihoselegi balaye weblogam webloge baadi ro entekhab kardam to boodi.doost daram be fale nik begiram
cafe-kalame.blogspot.com
کاش بهار برای همه زیبا باشد
آرزو کن...
Post a Comment
<< Home