...آسمان زیر پایمان
!شفافی قلبت را آسان شنیدم
گل آبی رنگ بارانی آن شب
سکوت افسانه ای مهتاب
...خلوت بود و خواستنی
روح شعر در پرواز
سایبان قدیمی نگاهت بارانی
طلوع لحظه های خوش زیبا
این تو بودی که باز هم سرمای شبم را با گرمای محبتت بخشیدی
چطور بگویم نازنین
!چقدر دلپذیری
خاطرم نیست تو از بارانی
یا که از نسل نسیم
...هر چه هستی گذرا نیست هوایت
!یادت
نیمه شب-پارک نیاوران
9 Comments:
هوايت از سر ما گذشته است...
چقدر خوب است كه تو اينهمه گرمي
گمان نمی کنم برای دل اونا کاری بشه کرد...
جه خوب كه هست...كسي چيزي..
mani migi "nazanin"?:D midunam! :D Mahsa, gaz mikham! :( :*:*:*
شاعرانگی مصلوب
چه تصویر عـ اشـ قانه ی دلپذیری
دوسـ ـت می دارم +
این نجواهای محبتت را
اگرچه بزم شبانه ي باغ به کرشمه گيسوان من است برپا
اما به ديدارت فروخته ام جهان را ...به ديدارت فروخته ام جهان را....
ممنون از حضورت من دگر بار اپم
zibast mesle hamishe :)
zibast mesle hamishe :)
Post a Comment
<< Home