Sunday, November 22, 2009

...آسمان زیر پایمان
!شفافی قلبت را آسان شنیدم
گل آبی رنگ بارانی آن شب
سکوت افسانه ای مهتاب
...خلوت بود و خواستنی
روح شعر در پرواز
سایبان قدیمی نگاهت بارانی
طلوع لحظه های خوش زیبا
این تو بودی که باز هم سرمای شبم را با گرمای محبتت بخشیدی
چطور بگویم نازنین
!چقدر دلپذیری
خاطرم نیست تو از بارانی
یا که از نسل نسیم
...هر چه هستی گذرا نیست هوایت
!یادت
نیمه شب-پارک نیاوران

9 Comments:

Anonymous سميرا said...

هوايت از سر ما گذشته است...


چقدر خوب است كه تو اينهمه گرمي

2:19 PM  
Anonymous نوبت عاشقی said...

گمان نمی کنم برای دل اونا کاری بشه کرد...

8:20 AM  
Anonymous مصلوب said...

جه خوب كه هست...كسي چيزي..

12:23 PM  
Blogger Nazanin said...

mani migi "nazanin"?:D midunam! :D Mahsa, gaz mikham! :( :*:*:*

10:04 AM  
Anonymous دخترک اوریجینال said...

شاعرانگی مصلوب

1:33 PM  
Anonymous هلیا said...

چه تصویر عـ اشـ قانه ی دلپذیری


دوسـ ـت می دارم +
این نجواهای محبتت را

1:05 AM  
Anonymous SIMIN said...

اگرچه بزم شبانه ي باغ به کرشمه گيسوان من است برپا
اما به ديدارت فروخته ام جهان را ...به ديدارت فروخته ام جهان را....
ممنون از حضورت من دگر بار اپم

8:22 PM  
Anonymous khatoon said...

zibast mesle hamishe :)

1:43 AM  
Anonymous khatoon said...

zibast mesle hamishe :)

1:43 AM  

Post a Comment

<< Home