Wednesday, March 19, 2008

شب آخر

!...گیسوان شب طلا کاری ستاره شده اند
!چه ماه شده ای تو ای شب
...شب آخر

Saturday, March 15, 2008

فنجان خالی

!این ستیز نیست
...این جدال نیست
این طرح اندام کوچک من است
...میان فنجان خالی تو

Monday, March 10, 2008

وصل

!پیش از نوروز آمده ام
...با دستانی خالی تر از همیشه
آمده ام تا پرم کنی
!بلند کنی نظرم را
تا بگویی برایم از اطلسی های دوباره
آمده ام تا بر پهنه ی سبز دلت همسفره شوم
تا در بوستان گلایه هایت گم شوم
آمده ام تا نفس مبارکت را بر خردی روحم بدمی
تا جاریم کنی از نگاهت
...آمده ام
!فرمانم بده
گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی
گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی
جمکران-اسفند ماه 86

Friday, March 07, 2008

کفشدوزک

!چه تماشایی شده قلبت
...شبیه کفشدوزک لای سبزی های مادر

Sunday, March 02, 2008

تقدیر


خواب
!تنها خواب ،هلیا
.دستمال های مرطوب تسکین دهنده ی درد های بزرگ نیستند
.اینک دستی ست که با تمام قدرت مرا به سوی ایمان به تقدیر می راند
.اینک سرنوشت همان سرافرازی ازلی خویش را پایدار می بیند
...شاید ،شاید که ما نیز عروسک های کوکی یک تقدیر بوده ایم...نمیدانم
باردیگر،شهری که دوست میداشتم/نادر ابراهیمی/چاپ هفدهم،بهار1386